loading...
best 4 the bests
سویل جون بازدید : 1 دوشنبه 16 تیر 1393 نظرات (1)

تا بنوشد آنچه وا پس مانده بود
کودکی از شیطنت بازی کنان
بست با دستش دهان استکان!
پشه دیگر طعمه اش را لب نزد
جست تا از دام کودک وا رهد
خشک لب، میگشت، حیران، راه جو
زیر و بالا ، بسته هر سو راه او
روزنی می جست در دیوار و در
تا به آزادی رسد بار دگر
هر چه بر جهد و تکاپو می فزود
راه بیرون رفتن از چاهش نبود
آنقدر کوبید بر دیوار سر
تا فرو افتاد خونین بال و پر
جان گرامی بود و آن نعمت لذیذ
لیک آزادی گرامی تر ، عزیز

 

"فریدون مشیری این شعر را سروده است

یک شعر فوق العاده زیباست

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 2
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 28
  • آی پی دیروز : 24
  • بازدید امروز : 5
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 5
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 29
  • بازدید کلی : 118
  • کدهای اختصاصی

    ابزار و قالب های صورتی



    ابزار و قالب های صورتی



    ابزار و قالب های صورتی


    ابزار و قالب های صورتی


    ابزار و قالب های صورتی


    ابزار و قالب های صورتی


    بـالـابـر تـیـلـور سـویـفـت

    سـاعـت وان دايـرکـشـن